دلتنگ میشم...
پسر عزیزتر از جانم امروز 28مرداد ،یکسال از روزی که فهمیدم تو اومدی تو دلم گذشت... وچقدر زود گذشت با اون همه خاطره که با اومدنت واسم ساختی. از روزی که شدی کنجد من و الان یه نی نی کوچولوی ناز مامانی هستی. وقتی به خاطره های این یکسال شیرین فکر می کنم تو دلم قند آب میشه. خاطره ی روزی که دکتر بهم گفت باردارم و من نمی خواستم.. روزی اسمتو گذاشتم کنجد ، روزی که این وبلاگو ساختم، روزایی که اومدن و منو به تو وابسته کردن روزایی که می رفتم پیاده روی اما میشد خرید و دیگه دست خودم نبود وقتی اون همه لباس بچگونه میدیدم و دلم می خواست همه رو بخرم.... روزای بارداری... استرس زایمان...استرس سلامتیت....استرس شنیدن صدای قلبت. خدایا چقدر زود گذشت... گذشت ...
نویسنده :
مامان سمیرا
2:21